سلامت سازمانی یکی از بدیهیترین و گویاترین شاخصهای اثربخش سازمانی است. سازمانهای سالم معمولا میتوانند به خوبی هر بحرانی را پشت سر بگذارند و مسیر ترقی و پیشرفت مجموعه خود را در دراز مدت هموار سازند. در حقیقت سازمانهای سالم برای رویارویی با رویدادهای غیر قابل پیشبینی، آمادگیهای لازم را کسب میکنند و برای همگام شدن با تقاضا و انتظارات مختلف مشتریان خود بسیار انعطافپذیر هستند. در صورتی که محیط یک سازمان سالم باشد، کارکنان با علاقه به حرفه خود مشغول میشوند و بسیار وظیفه شناس و متعهد عمل میکنند. از طرفی سلامت سازمانی به کارکنان یک مجموعه کمک میکند تا برای سازمان بسیار مفید و سودمند واقع شوند. به طور کلی سلامت سازمانی و کارکردهای سیستم از لحاظ روانی، فیزیکی، تعلق، امنیت، ارزشگذاری به دانایی، شایسته سالاری تخصص و رشد دادن به قابلیت کارکنان، انجام وظایف محوله و… در اثربخشی رفتار کل مجموعه تاثیر بسزایی دارد. در این مقاله قصد داریم درباره مفهوم سلامت سازمانی (Organizational soundness) مطالبی را خدمت شما عزیزان ارائه دهیم.
سلامت سازمانی چیست؟
سلامت سازمانی (Organizational Soundness) به توانایی سازمان برای انجام تکالیف خود به طور موثر میگویند، به گونهای که موجب رشد و توسعه سازمان شود. به عبارت بهتر به بقا و دوام سازمان در شرایط مختلف و سازگاری آن با محیط خود سلامت سازمانی یا Organizational Soundnes میگویند.
امروزه شرایط و محیط کسبوکارها به طور پیوسته در حال تغییر هستند. بسیاری از صنایع و سازمانهای مختلف در شرایط دشوار مدیریت میشوند. گاهی اوقات برخی از کسبوکارها به علت افت تقاضای مشتری، مقررات جدید و فقدان استعداد به چالش کشیده میشوند. در صورتی که اینگونه کسبوکارها از سلامت سازمانی و کارکردهای سیستم مناسب برخوردار نباشند، به سرعت نوعی از اختلال را تجربه خواهند کرد که ممکن است منجر به فروپاشی سازمان شود.
یکی از نویسندگان حوزه مدیریت کسبوکار به نام «پاتریک لنچیونی» معتقد است که بزرگترین مزیتی که هر سازمان میتواند برای رشد و توسعه خود از آن بهرهمند شود، سلامت سازمانی (Organizational soundness) است. یک سازمان زمانی سالم است که با ثبات، بیکم و کاست و کامل باشد. هنگامی که فعالیتها، استراتژی، مدیریت و فرهنگ آن با یکدیگر تناسب داشته باشد و از منطق درستی برخوردار باشد، سازمان به سوی سلامت سازمانی گام برمیدارد. از طرفی سازمانهایی که از کمترین سردرگمی، کمترین اعمال سیاست، کمترین نرخ ریزش کارکنان خوب و درجات بالایی از بهره وری و اخلاق برخوردار هستند، به سلامت سازمانی و کارکردهای سیستم عالی دست یافتهاند.
در ادامه به ویژگیهای سازمان سالم و ویژگیهای ضعف سلامت سازمانی نگاهی میاندازیم.
ویژگیهای سازمان سالم
- سازمانهای سالم بر اساس نیاز حقیقی مردم شکل میگیرند.
- ماموریتهای اصلی به عنوان نیروی محرکه تلقی میشوند.
- کل مجموعه برای دستیابی به اهداف سازمان دارای تعهد و یگانگی است.
- یک سازمان سالم در مبادله اطلاعات با کارکنان و سایر ارگانها قابل اعتماد است.
- دارای خلاقیت و قابلیت انعطاف جهت ایجاد تغییرات لازم بر اساس اطلاعات جدید است.
- از پاداشهای عادلانه و دستمزد کافی و همچنین رفتار منصفانه برخوردار است.
- ساعت کاری برای کارکنان رضایت بخش است.
- نیروهای کار شاغل در سازمان افرادی با مهارت، آگاه، با انگیزه و خوشنود هستند.
- برای جلب رضایت مشتریان خود اهمیت زیادی قائل میشوند.
- در صورتی که پرداختهای مالی تنها بر اساس زمان کاری کارکنان انجام شود، نظام شایسته سالاری معیوبی وجود دارد. بنابراین در سازمانهای سالم پرداختهای مالی بایستی بر اساس عملکرد کارکنان صورت بگیرد.
- قوانین و دستورالعملهایی که وضع میشوند باید نیروی محرکه باشد و به نوعی موجب افزایش انگیزه کارکنان در سازمان شود.
- سازمانهای سالم، مکانیزمهای بازار را به مکانیزمهای بوراکراتیک ترجیح میدهند.
- هنگام ارزیابی عملکردها بایستی به ستادههای حقیقی توجه کرد.
- در یک سازمان سالم قبل از وقوع اتفاقات و رویدادهای ناخوشایند، پیشگیریهای لازم را انجام میدهند.
- ارزیابی مستمر و توجه به بازخورد عملکردها از ویژگیهای مهم سازمانهای سالم محسوب میشود.
- سازمان سالم نظامی شاد و کارآفرین است که به رفاه جسمی، فکری و خوشنودی نیروی انسانی خود توجه میکند و ارائه خدمات و تولید کالاهای خود را بر اساس نیاز واقعی مشتریان پیش میبرد.
- نظامهایی که از سلامت سازمانی برخوردار هستند، به دنبال افزایش کیفیت و سودآوری منطقی خواهند بود.
ویژگیهای ضعف سلامت سازمانی
- کاهش بهره وری و سودمندی سازمان
- عدم وجود کانالهای ارتباطی باز
- افزایش غیبت کارمندان
- اتخاذ تصمیمات تنها در سطوح عالی سازمان
- فقدان تعهد و عدم اعتماد کارکنان نسبت به سازمان
- کاهش انگیزه و روحیه مثبت کارکنان
- بروز رفتارهای غیر اخلاقی در تمام مجموعه
- فقدان وجود اهداف دستهبندی شده و منظم
- نادیده انگاشتن ارزش و اعتبار سازمان توسط کارمندان
- عدم وجود برنامههای آموزشی
- عدم اعتماد کارکنان به یکدیگر
۱۵ عنصر سلامت سازمانی
-
ارزشها
ارزشها زیربنای اصلی برای تمام نظامهای اداری هستند و مانند قطبنما عمل میکنند. ارزشهای سازمان در رفتار و عملکرد کارکنان نمایان میشوند و مدیران بایستی برای دستیابی به سلامت سازمانی و کارکردهای سیستم، آنها را به درستی شناسایی کنند.
-
اهداف
در صورتی که سازمانها قصد دارند به Organizational soundness دست یابند، بایستی در ابتدای مسیر اهداف خود را تعریف کنند. در حقیقت تعریف یک علت وجودی واضح برای هر کسبوکاری، یکی از مؤلفههای اساسی برای دستیابی به سلامت سازمانی است؛ چرا که وجود اهداف سازمانی موجب میشوند تا نظام اداری هنگام بروز چالشها و بحرانها به سلامت از این موانع گذر کند.
-
کارکنان
هنگامی که ارزشهای سازمانی مشخص باشد، استخدام کارکنان نیز بایستی بر حسب ارزشهای سازمان صورت بگیرد. در حقیقت شما بایستی افرادی را برای سازمان خود انتخاب کنید که نماینده ارزشهای مجموعه شما باشند. عدم شباهت یک کارمند به اعضای کنونی تیم باعث بروز آسیب جدی به نظام سالم اداری شما خواهد شد. سازمانهایی که مهارت و تجربه افراد را در اولویت قرار میدهند و ارزشهای سازمان را نادیده میانگارند، سلامت سازمانی و کارکردهای سیستم خود را به مخاطره میاندازند.
-
شرکا
علاوهبر انتخاب کارکنان متناسب با ارزشهای سازمان بایستی در زمان انتخاب شرکای تجاری، به هم راستا بودن آنها با ارزشهای سازمان توجه شود. توجه به شرکای تجاری متناسب با ارزشهای یک مجموعه موجب سودآوری و موفقیت آن سازمان خواهد شد.
-
برنامهریزی
بیشک فقدان برنامه بلند مدت برای پیشبرد اهداف سازمانی، سلامت سازمانی شما را به مخاطره میاندازد. به عبارت دیگر بایستی همواره سازمان را مطابق برنامه در راستای دستیابی به اهداف سازمانی هدایت کرد.
-
انگیزه
یکی دیگر از عناصر سلامت سازمانی، داشتن روحیه و انگیزه مثبت در سازمان به وسیله یک جمع دوستانه و جو سالم است. به عبارت بهتر در محیطی که کارکنان با یکدیگر تعامل خوبی دارند و از شغل خود راضی هستند، برای سازمان بسیار مفید و سودمند خواهند بود.
-
وفاداری و تعهد
وفاداری و تعهد میان کارکنان باعث ایجاد انگیزه و احساس مثبت برای ادامه فعالیتها میشود. به عبارت دیگر در سازمانهای سالم اعتماد بالایی بین کارکنان وجود دارد.
-
ارتباط
وجود ارتباط مستمر بین کارکنان و مدیران در سطوح مختلف سازمانی، باعث تشکیل یک نظام اداری سالم خواهد شد. در حقیقت در سازمانهای سالم، ارتباطات چهره به چهره به اندازه وجود مدارک و اسناد ثبتی اهمیت دارد.
-
مشارکت
در سازمانهای سالم، کارمندان در تمام سطوح سازمانی برای اخذ تصمیمگیریهای سازمان مشارکت میکنند.
-
اخلاقیات
رفتارهای اخلاقی یکی از مولفههای اساسی برای سلامت سازمانی هستند.
-
اعتبار سازمان
سازمانهای سالم شهرت مثبت یا اعتبار مجموعه خود را به کارمندان منعکس میکنند و پرسنل نیز برای اعتبار موسسه خود ارزش زیادی قائل میشوند.
-
شناسایی عملکرد
در سازمانهای سالم مدیران همواره کارکنان را برای بروز استعدادهایشان تشویق میکنند و آنها را مورد حمایت خود قرار میدهند.
-
بهبود کارایی کارکنان
یکی از عوامل تاثیرگذار بر Organizational soundness، آموزش و بهبود مداوم نیروی کار است.
-
کاربرد منابع
امکانات و منابع سازمان بایستی به طور شایستهای میان کارکنان تقسیم شود و با انتظارات آنها سازگاری داشته باشد.
-
رهبری
رهبران سازمان به عنوان عوامل تعیینکننده بر اثربخشی و سوددهی سازمان به شمار میآیند. سازمانهای سالم رفتاری دوستانه و مناسب با کارکنان دارند.
قواعد سلامت سازمانی
در سراسر دنیا قواعد و الگوهای خاصی برای ساختن سازمانهای سالم وجود دارد. پاتریک لنچیونی برای دستیابی به سلامت سازمانی الگویی با ۴ قاعده تهیه کرده است که در ادامه به آنها اشاره خواهیم کرد.
۱. ایجاد تیم رهبری منسجم
مدیران سطوح مختلف سازمانی بایستی عملکرد و رفتار منسجمی داشته باشند تا بتوانند تمام مجموعه را در جهت اهداف، ارزشها و برنامههای سازمان حمایت کنند. انسجام تیم رهبری منجر به سلامت سازمانی میشود.
۲. ایجاد شفافیت
علاوه بر رفتار منسجم رهبران، یک سازمان سالم بایستی بتوانند به طور متعهدانه و منطقی به سوالات زیر پاسخ دهد:
- چرا وجود داریم؟
- چه میکنیم؟
- چگونه موفق خواهیم شد؟
- چگونه رفتار میکنیم؟
- چه چیزی بیشترین اهمیت را برای سازمان دارد؟
- هر یک از کارکنان چه وظایفی دارند؟
نکته حائز اهمیت در مورد این سوالات بنیادی این است که نباید میان رهبران اختلاف نظری وجود داشته باشد.
۳. تاکید بر شفافیت
پس از نهادینه کردن انسجام رفتاری توسط تیم رهبری، رهبران بایستی به سوالات به طور واضح، مکرر، شفاف و مشتاقانه پاسخ دهند تا کارکنان با آنها ارتباط مناسبی برقرار کنند.
۴. تقویت شفافیت
در نهایت رهبران برای حفظ سلامت سازمانی خود بایستی در طول زمان، چندین سیستم غیر بروکراتیک و حیاتی برای تقویت شفافیت برقرار کنند. این سیستمها در هر فرایند مانند: مدیریت عملکرد، استخدام، پاداش و عزل کارکنان برقرار شود.
قواعد مطرح شده، بسیار کمال گرایانه به نظر میآید؛ اما اگر سازمانی قصد دارد سالم باشد، بایستی افراد آن به طور فعالانه و خالصانه مشارکت داشته باشند.
نکات تاثیرگذار بر بهبود سلامت سازمانی
مفهوم سلامت سازمانی به ما کمک میکند تا تصویر شفاف و بزرگی از سلامت سازمانی داشته باشیم. سلامت سازمانی ابعاد مختلفی اعم از: سازگاری، تمرکز بر اهداف، شایستگی حل مسئله، شایستگی ارتباطات، انسجام و یگانگی، حداکثر برابری قدرت، روحیه و انگیزه، به کارگیری منابع، استقلال و نوآوری را دارد. بنابراین برای دستیابی به سلامت سازمانی و بهبود آن بایستی ابعاد مختلف آن را مد نظر قرار دهید. در ادامه به مولفههای دیگری برای بهبود سلامت سازمانی اشاره خواهیم کرد.
-
همسویی سازمانی
هنگامی که تمام عناصر سازمانی اعم از مدیران و کارکنان در جهت دستیابی به اهداف سازمان با یکدیگر همسو باشند و برای یک هدف مشترک تلاش کنند، سلامت سازمانی و کارکردهای سیستم بهبود مییابد.
-
تمرکز بر رفاه کارکنان
سازمانهای سالم همواره به رفاه کارکنان خود اهمیت میدهند و طیف وسیعی از سیاستها را جهت حمایت از کارکنان اعمال میکنند. هنگامی که مدیران برنامهها و استراتژیها را برای افزایش رفاه کارکنان خود در دستور کار قرار میدهند، عملکرد سازمان بهبود خواهد یافت.
-
تعهد به عدالت
در سازمانهای سالم رهبران با تمام کارکنان رفتار یکسانی دارند و این عدالت را در تمام زمینهها اعم از: پاداش، تنبیه، ارتقا شغلی و… تعمیم میدهند.
-
ساختار سازمانی شفاف
برای بهبود سلامت سازمانی در تمام سطوح مختلف بایستی مسئولیتها، نقشها و روابط کارکنان به طور واضح و شفاف مشخص شود. معمولاً نمودارهای سازمانی اینگونه ساختارها را به خوبی ترسیم میکنند.
-
فرصتهای توسعه
یک محیط کاری سالم فرصتهای کسب مهارتهای جدید و توسعه حرفهای را برای کارکنان خود فراهم میسازد و به آنها این امکان را میدهد تا بر اساس نقاط قوت و اهداف خود، در حوزه کاری خود رشد کنند.
-
کار هدفمند
سازمانهای سالم از کارکنان خود برای انجام وظایف محوله قدردانی میکنند و کار آنها را ارزشمند میشمارند.
-
مدیریت مبتنی بر نقاط قوت
رهبران آگاه با توجه به تواناییهای کارکنان خود، وظایف و مسئولیتهای آنها را مشخص میکنند. این امر به کارکنان کمک میکند تا احساس خوبی داشته باشند و به بهترین شکل ممکن نقش خود را در سازمان ایفا کنند.
سخن پایانی
سلامت سازمانی یکی از معیارهای اساسی برای سنجش کارایی سازمانها به شمار میآید. با توجه به مطالب بالا در مییابیم که در یک سازمان سالم رهبران دارای سبک مدیریتی پویا و سودآوری هستند و علاوه بر وظیفهمدار بودن، افراد رابطهمداری نیز هستند. در چنین ارگانهایی کارکنان با انگیزه مثبت و اشتیاق فراوان در محل کار خود حاضر میشوند. در حقیقت راهبران و کارکنان به طور مستمر در حال یادگیری هستند و فعالیتهای خود را به طور منظم و متعهدانه انجام میدهند. بنابراین در سازمانهای سالم، تمام عوامل برای تحقق اهداف سازمان تلاش میکنند و در جهت آن گام برمیدارند. همواره به خاطر داشته باشید که برای پرورش یک کسبوکار سالم بایستی معیارها را برای دستیابی به اهداف کلیدی اولویتبندی کنید و برنامه منسجمی را برای افزایش کارایی سازمان طراحی نمایید. ما در این مقاله درباره مفهوم سلامت سازمانی و قواعد دستیابی به سلامت سازمانی مطالبی را ارائه دادیم. در پایان امیدواریم مطالب این مقاله برای شما مفید واقع شده باشد. از همراهی شما بسیار سپاسگزاریم.